انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

خبرهای عامه پسند!

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۸۶، ۰۳:۲۰ ب.ظ
این روزها خیلیها سرشون شلوغه و خیلیها شلوغکاری می کنن.یه عده خبرسازی می کنن و عده ای دنبال خبر میرن.از اهانت به شخصیتها می شنویم و بزرگ کردن موضوع تا درگذشت یکی از بزرگان.و این وسط عده ای فقط سنگ خودشون رو به سینه میزنن و دنبال منافع شخصی و گروهی خودشونن.یه عده از تایید صلاحیت میگن و عده ای از رد صلاحیت.بعضیها دنبال بستن لیست انتخاباتیشونن و بعضیها دنبال برگزاری یک انتخابات سالم و آبرومند.اما حرف من هیچ کدوم از اینها نیست...

حرف من اینه که توی این ماه آخر سال خیلی چیزها ما رو به خودشون مشغول می کنن و ما بعضی چیزها یادمون میره...

زنهایی که برای کار به در خونه ها میان.

مردهایی که دنبال اینن تا بتونن برای بچه هاشون لباس عید بخرن.

بچه هایی که در حسرت ماهی قرمز و لباس عید سر چهارراهها گل می فروشن.

مردی که از حالا داد میزنه:"نوبر بهاره سمنو"

حاجی فیروزی که برای اینکه جلوی زن و بچه ش روسفید باشه صورتش رو سیاه کرده و میگه:"حاجی فیروزه سالی یه روزه!"

...و آدمهایی که سرد و یخ زده بی تفاوت از کنار همه ی اینها می گذرن.

و یک سؤال......

  • میثم فکری

نظرات  (۳۲)

آیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
این دلم بود

دنیا بس تلخه


از همه ی ..............


ول کن
  • الهه آرانـیـان
  • ...
  • انوشه میر مجلسی
  • و اما همون یک سوال!
    والا چی بگم!
  • زهره بهتاج
  • ازاونجاکه قراره مفهوم حرفامو نگیرید زین پس هربار میام اینجا فقط گل میذارم.خوبه؟
  • فرشته امینی
  • سلام
    می تونم بگم
    بوی عید از یه لحاظ دیگه
    همین
    کوه ها با نخستین ستگها آغاز می شوند
    و انسان
    با نخستین درد
    .............
    همیشه این یک سوالی که از خودم می پرسم اینه که خدا این انسان رو برای چی آفرید، انسانی که "ظلوما جهولا" است.
    توی تیتراژ پایانی شب سفید آقای صالح اعلا می گن روزی که منجی (عج) بیاید به ژرسش این سوال که قدمت هزاران ساله داره می رسیم.
    اما من نمی دونم تا آون روز زنده هستم که جوای این سوالمو بگیرم؟.........
    سلام !
    این روزا ادما یادشون می ره بهار .....بهار و همه چیزای خوب جزو اموال عمومی یه عده سر خوشه...حتی لذت داشتن ماهی قرمز....حتی لبخند سر سفرهی هفت سین...
  • پله پله تا ملاقات خدا
  • سلام

    اقای فکری من هیچوقت قرار شبانه رو فراموش نمیکنم

    پاینده باشید
    سلام..
    دوباره اسم قرار شبانه اومد من احساساتی شدم...می دونید که من حساسم نگید قرار شبانه..
    چه روزایی داشتیم..

    ا
    سوال..
    اه..
    بی خیال..
    مات (ه) یا شفاف ؟؟؟
    این دقیقا همون رسم همیشگی زندگی ماست.
    چقدر کلیشه ای . چقدر بی مزه.

    جیگرم با حرفات کباب شد. کلی هم اشک ریختم....
    سوال
    من فکر میکنم بعضی از سوالها بی جوابن
    شاید...
  • شنونده جوان (مونا)
  • سلام دوست عزیز
    وبلاگ« جوونا در رادیو جوان شنیده می شوند» آپ شد
    بیا و نظرت رو درمورد رادیو جوان 86 بگو
    و حلقه وب...
    زود باش بیا که منتظرم
    یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
    گرکه خویش را شکستیم صدایی نکنیم
    پرپروانه شکستن هنر انسان نیست
    گر شکستیم زغفلت من و مایی نکنیم
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
    طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
    یادمان باشد اگر حال خوشی دست بداد
    جز برای فرج یار دعایی نکنیم......
    دلم خیلی گرفته..اگه یه سر تو وبلاگا بزنید می بینید که همه اینجورین..
    اکاش قرار شبانه ای بود تا اروم می کرد...
    نمی تونین با یه ویژه برنامه بیاین؟
    .....چقدر دلم واسه حرفای حاج اقا سرلک تنگ شه..!
    یا علی
  • آوای بی صدا
  • همه مداد رنگی ها مشغول بودن... به جز مداد سفید ... هیچ کسی به او کار نمیداد...
    همه میگفتند: (تو به هیچ دردی نمیخوری) ... یک شب که مداد رنگی ها ... توی سیاهی کاغذ گم شده بودند ... مداد سفید تا صبح کار کرد... ماه کشید... مهتاب کشید... و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد ...
    صبح توی جعبه مداد رنگی ها ... جای خالی او ... با هیچ رنگی پر نشد
    رسم روزگار را چه توان کرد؟
    .....
    ناراحت شدم.
    ناراحت..
  • مژگان جعفری
  • سلام
    اولین بارنیست که اینجا میام
    ولی اولین باره که اینجا نظر می ذارم
    اما...
    خوب شد که سوال نکردید خوب شد که نگفتید...همون 3تا نقطه کلی حرف زد...
    حرف خاصی ندارم اصلا قرانیست حرفی زده بشه فقط می خواستم بگم که همیشه این فقر نیست که قابل تامله همیشه لحظات از دست رفته نیست که قابل تامله....
    من هم یکی از همین زخم خورده های آخر سالی اسفند صفتم
    اما نه اونجوری که همه می نویسند. نه مثل بقیه ی دردها....
    هنوز به رفتن قرار شبانه عادت نکردم..یا بهتره بگم قبول نکردم که رفته....
    چقدر این روزها ...
    ایکاش هنوز قرار شبانه ای حرفای حاج اقا سرلک صدای گرم زهره هاشمی و متن های قشنگ.......بود....ایکاش..
    یا علی
    سلام ! من اینجام ! اومدم بگم سلام ! همین !
    منتظرم
    حرفت درست
  • فرزانه ناظری
  • ..... و همیشه انگار فراموشی خوب جایی تو زندگیمون باز میکنه !!!
    همه جا هست !
    اینم یکیش .
  • انوشه میر مجلسی
  • ما هم با نوشته هامون خوبیم!
    حدیث نفس گاهی ... حرفهای در به دیوار گاهی!
    ممنون!
    من تو عمرم وبلاگ به این یخی و بی مزگی ندیده بودم . مطمئنی سردبیری؟ چطوری رات دادن؟
    سلام. عید حول حالنا ست اگر درست بفهمیم... جدی گفتی حالا؟ مگه هنوز هستن آدمایی که به نون شبشون محتاجن؟!
    سلام. عید حول حالنا ست اگر درست بفهمیم... جدی گفتی حالا؟ مگه هنوز هستن آدمایی که به نون شبشون محتاجن؟!
  • زهره بهتاج

  • راستی مفهوم کامنت قبلیم که دیگه واضح بود؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی