انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

اشکها ولبخندها

دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۱۲:۵۸ ب.ظ
به دلیل عصبانیت زاید الوصفم از ننه من غریبم بازیهای دوستان مطلب رو حذف کردم.

لطفا بس کنید.گیل آبادی رفت و تمام...

  • میثم فکری

نظرات  (۴۵)

چرا فقط نگاه می کنید؟
چرا چیزی نمیگید؟
اگه شما ها که اونجا بودین می دیدین کارای اقای گیل ابادی رو اندیشه هاش رو احساس می کردید چیزی نگید و فقط نگاه کنید وای به حال حق و عدالت...یعنی این همه زحمتی که که اقای گیل ابادی کشیدن رو باید فقط با نگاه کردن و سکوت کردن ازش تشکر کنیم؟
شما که اونجایی عضو رادیوی ما هستی..شما هم فقط نگاه میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟ پس کی قراره بگه رئیس خدا تو را حافظ....؟؟؟؟
در کل فکر میکنم یکم باید بیشتر و فراتر از نگاه کردن پیش بریم نه؟؟؟؟؟
سلام یادم رفت...
متشکر که منو به ارزوم رسوندید
سلام بر جنابعالی
رفتن آقای گیل آبادی به معنای عدم ایشان نیست بلکه قطعا در جایگاهی دیگر شاهد هنرنمایی ایشان و یا تجربه ی مدیریتی موفق دیگری خواهیم بود
خدانگهدار
من هم فقط نگاه میکردم...
وقتی که اف ها و پی ام ها و اس ام اس های مختلف از طرف عوامل رادیو و دوست و اشنا میرسید.
واقعا نمیدونستم باید چی بگم.
خاصه وقتی که شنیدم به جای سفر حج پولش رو به بچه ها میدن..
حالا بعد از دو روز توانایی حرف زدن هم پیدا کردم..اینه که تو وبلاگم حرف زدم و از خدا راه راست رو طلب کردم..حرف زدم درباره همه چیز...
شما هم بیاید و فقط نگاه کنید و اگه دوست داشتید حرف هم بزنید...
سلام...

با وجود داشتن کنکور کاردانی به کارشناسی اما آپیدم... با موضوع:
(( سلام آخر یا تمومه...))

احساس می کنم ارزش خوندن داره... به هر حال نوشته های من نگاهی است از طرف کسی که همیشه با دکتر شهرام گیل آبادی بوده...

پیشاپیش از طولانی بودن آپ وبلاگم عذر می خواهم

سینا هنربخش
ها؟
ما هم جز نگاه کردن کاری نمی کنیم .... چون کار دیگه ای ازمون بر نمیاد ... فقط آرزوی بهروزی برایدکتر گیل آبادی می کنیم و آرزوی موفقیت برای آقای احمدی ... و دیگر هیچ!
دوستان!
نه زود قضاوت کنید نه اینقدر ناراحت باشید.بعضیها رفتنی نبودند ولی در همین دوره رفته شدند!!!به وسیله ی همین آقایان
سلام...
مثل اینکه قراره نارحت نباشیم...دکتر گیل آبادی رفت...
پس برای دکتر توی پست جدیدشون آرزوی موفقیت می کنم...
و همینطور برای مدیر جدید رادیو جوان آقای احمدی....
اه ه
پست زده بودی؟؟؟ منم میخوام چرا به من نگفتی حالا چه جور پستی بود حذفش کردی؟؟؟
ولی خدا وکیلی هنوز دلت از اون قضیه پره هاااااااا من که میدونم من خودمم از اون تغییرات خوشم نیومد اما حرفت اشتباهه یعنی چی بعضی ها رفتنی نبودند؟؟؟؟
وقتی کسی از یه جا حالا چه با زور یا چه بی زور بره وقته رفتنشه والا باور نداری؟؟؟
در ضمن ما هم حرف خودتو میزنیم آقای فکری میگیم آقای گیل آبادی وقت رفتنش بود گاهی تغییرات لازمه نمیشه که تا ابد و دهر یه نفر رئیس شبکه باشه که آقای گیل آبادی رو خیلی دوستش داشتیم اما رفت.
تو هم اون کینه ی دیرینه رو بزار کنار آقای یامین پورم وقت رفتنش بود قبول نداری؟؟؟؟؟ ما هم از رفتنشون ناراحت شدیم بعدشم دیدیم چه بلایی سر جوان و اندیشه اومد اما خدا وکیلیش رفت دیگه مثل آقای گیل آبادی فقط یه خورده پر سر و صدا تر.
در ضمن شما میگی سر این قضیه زود قضاوت نکنیم اینقدرم ناراحت نباشیم.
سر اون قضیه خودتو یادت میاد میخواستید قهر کنید از قرار شبانه برید؟؟؟
اون دو تا پستی که زدید هنوز توی آرشیو هست ها یه نگاهی بهش بندازید.
به هر حال گفتیم که ما به خاطر رفتن رئیس کمی ناراحت شدیم اما رفتن رفتنه باید یکی دیگه میومد نمیشد که میشد؟؟؟؟؟؟
خجالت بکش بی احساس لااقل می تونی با ما ها ابراز هم دردی کنی, نمی تونی؟
پس اگه از عهده ی این کار هم بر نمی یای, بهتر از سر دبیری دست بر داری,
واقعا شرم اوره, مثل این که بگیم بهترین جمله برای تسلیت این باشه: اون مرد و تمام شد همین...!!!!!!!!
فکر میکنی این ریاست جدید!!!!!!!! اقای فک کنم مسعود احمدی می تونه جای فیروزه ای رو پر کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطمئنم بی خودی که مدیر و ریئس عوض نمی کنن که!!!!!!!!!
وقتی می خوان خودشون رو کار باشن و ...
خاک بر سر رجا نیوز با این اراجیفش
در هر صورت منتظرم ببینم چه تغییر و تحولی می خواد رخ بده!!!!!!!!!!
در واقع ریاست جدید چه اندیشه ها و راه کار هایی داره
به عبارت ساده تر می خواد چه گلی به سر مون بزنه که فیروزه ا ی نتونست!!!!!!
در جواب امون کامنت پیام که تغییرات لازمه, به عنوان مثال بله موافقم!!!!!!!!!!!!!!! تغییراتی مثل 1 سبد ترانه و یا 7 ترانه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بلی اصولا اگر به خواهیم در جایی رو تخته کنیم از واژه تغییرات استفاده می کنیم!!!!!!!
نظرت چیه میثم فکری عزیز هان؟!!!!!!!!!!

کاش می شد همه مسایل به همین سادگی بود که می گفتید ( یکی رفت و یکی آمد)
سلام اقای فکری...
عجب..شما هم دل تون پر ..میدونید با اینکه خیلی خیلی شما بهترین و برترین سردبر رادیو هستید از نظر من...اما یکم الان کاملا دارید احساساتی رفتار میکنید..یعنی من فکر نمی کردم اینجوری زود عصبانی بشید...
اقای یامین پور رفت همه ناراحت شدیم....شاید قد شما نه..اما ناراحت شدیم..اما فکر نمیکنم این مسئله باعث بشه ادم همه چیو قاطی کنه...
من خودم چقد واسه 7ترانه واسه یک سبد ترانه حرص خوردم ..واسه جوونی به وقت فردا....اما چون اونارو حذفیدن باید الان بگم باید میرفت یا همون رفت؟؟؟
من کسی نیستم به شما نصیحت کنم یا خدایی نا کرده انتقاد کنم...اما فکر میکنم یه کوچولو منصف تر باشید..یکم ....
شاید شما بهتر از ماها درک می کنید و دید و الان راحت می گید رفت...
قبول دارم..اما من که شنونده هستم به این چیزا که کار ندارم...دارم؟
من و امثال من تقریبا ظاهر و میبینیم...
بازم پیشا پیش معذرت می خوام اگه نوشته هام بهتون عصبانیت زاید الوصف بده..
جناب سردبیر محبوب ما یکم هوای شنوده هارو هم داشته باشید...ما ها فقط تغییرات و میبینم..یه هو تموم شدن 7ترانه..جوونی به وقت فردا...حالا هم رفتن دکتر....
شما جای ما نیستید ما هم جای شما.....باید باهم کنار بیایم...شما یه کوچولو مارو بدرکی...ما هم شمار و..
در ضمن با حرفای سید صادق (پیام) موافقم
البته یکم من غیرتی ترم سر دکتر..
سلام
خوبید؟
دکتر رفت و ما و خیلیها سکوت کردند
سلام دوباره...
نمی دونم چرا دلم مونده اینجا....حس می کنم شما ناراحتی از حرفای بچه ها....و شایدهم حق دارید..اما باور کنید ماهمه ی برو بچه های رادیو جوان و دوس داریم..بدون قید و شرط..
سلام علیکم آمدم تا بگویم چیز هایی را گفته ام همه را پس میگیرم گاهی اوقات یه نقاط اشتراکی بین آدم ها پیدا میشه مثلا یک دفعه میبینی کاری که خودت چند ماه پیش انجام دادی در هر دو صورتش مورد انتقاد قرار گرفتی الان یکی دیگه انجام داده خدای ناکرده فکر نکنید ما قصد بدی داشتیم نه تحت تاثیر جو و نوشته هاتون اون حرف ها رو زدم میدونم گاهی اوقات ادم به خاطر چاپلوسی ها و تملق گویی های بش از حد از یه نفر که دیگران نسبت به اون یه نفر انجام میدن عصبانی میشه و احساسات بهش غلبه میکنه من خودمم این حس رو داشتم اما اومدم بگم از حرف های قبلی من برداشت بد نکنید در کل هم عقیدتونم در تمام جوانب اما کمی منصفانه تر اصلا اون کامنت رو میتونید حذف کنید انگار نه خانی اومده نه خانی رفته فقط لطف بخشایشتون شامل حالمون بشه بسه.
یاعلی
منم مثل این سید صادق دوباره اومدم..منم اومدم همه حرفامو پس می گیرم..هم خودم هم عرفانه که ابجی گوچولومه...با حرفای صادق کاملا موافقم یعنی همه رو منم میگم....نمیدونم چرااما وجدان درد گرفتم..فکر کنم یکم تند رفتم تو انتقاد از شما....شاید بهتره ما هم مثل شما نگاه کنیم...گاهی سکوت و نگاه ادم گویا ترین حرفاست....
امیدوارم ازم ناراحت نشید..باور کنید قصد ناراحتی شما رو نداشتم....
امیدوارم جناب سردبیر محبوب ما از دست حرفای ما دلگیر نشن....اقا یه چیز بگو دق کردم من ..از وجدان درد مردم من...51 روز مونده به کنکورم هی پا میشم میام وبلاگ شما......الان داشتم فیزیک می خوندم هی یاد شما می افتادم که نکنه اقای فکری زیادی ازحرفامون ناراحت شده باشن...اقا اخه یعنی چی..یه چیز بگو................!!!
بخشایش شما شامل حال مامی شه یا ...؟
تسلیت!
سلام
ببین میثم فکری عزیزم,من حرف خودمو می زنم,
ما همیشه داریم سکوت می کنیم..., پس کی باید حرف زد؟
سکوت!!!!!!!!!!!!
می دونم که گاهی سکوت بیش تر از تمام واژه ها معنی داره...
اما
برای کسی که ادم بزرگی بوده و هست,نه... قبول ندارم و نخواهم داشت که با نگاهم بدرقه ی راه بزرگ مردی باشم که هنر رو می شناخت و می شناسه...
طبق امار و نظر سنجی بیش از 70% علت رو در فشار دولت و اقایان می دونن...
و من هم...
حیف,
همیشه داد گم می شود در صدای شیونم,
نگفته نماند گرامی ام
دغدغه چیزی عجیب نیست...
این جا که پوستین از پوست پلک ادمی می سازند.
ادامه مطلب بالا...!!!!!!
در هر صورت باز 100 رحمت به شما که یه او رفت رو نوشتی,
خیلی از محترمان,
خیلی از عزیزان,
خیلی از به ظاهر طرفداران ککشونم نگزید!!!!!!!!!!!
با این او صاف من به عنوان شنونده وقتی تغییراتو می بینم یا فی الواقع می شنوم,
کلی حرص و جوش می خورم!!!!!!!!!!
اخرشم سکته می کنم هااااااااااا
سلام
خسته نباشید...
جدیدا خیلی مزخرف شدم....همش این یه تیکه (سلام خسته نباشید)رو تکرار می کنم....
خوب می گم همینجوری همینجوری همینجوری محض اطلاع بگم یک هو عارفه جان رو با من اشتباه نگیرید...
خوب؟
من خیلی رادیو جوانی نیستم ولی از نزدیک و دور و آشنا این طور میرسه که شما خیلی هم (..راحت) نیستید!!!!

به به
فکر می کنی با این اوضاع هنوزم جوونی آزاده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کار دنیاست دیگه,شایدم کار خدا!
دقیقا2 ماه دیگه میشه یه سال!
بهش گفتن یاباید اینجایی که ما میگیم بری یاخداحافظ!اونم گفت خداحافظ و رفت...
حتی برای تودیعش هم نیومد...
عینا تکرار شد!!!

بهش گفتن یاباید اینجایی که ما میگیم بری یاخداحافظ!میگن میخواد بگه خداحافظ!!!
از قضا برای تودیع هم نرفته!!!
آقای یامین پور را می شناسم

در دانشکده خبر انسان خوبی هستند

اما خوب شکایت ها از ایشان زیاد است ........
آقای یامین پور استاد خوب من است و با توجه به اینکه ایشون رئیس گروه فرهنگی می باشند من به خاطر گرایشم به این گروه بسیار خوشحالم چون تنها گروهی در دانشکده ما می باشد که رئیس گروه رشته ی مرتبط با گرایش را دارد.....
واقعا که...
زیادی باحالی...
برات متاسفم میثم فکری!
اخ که اق فکری حرف دل من رو زدی.چه قدر از این ننه من غریبیا بدم میاد. خب اقای گیل ابادی هم رفتند حالا به هر دلیلی.اینا واسه چی اب غوره گرفتند نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟............
حالا مگه میتونم فقط نگاه کنم عارفه خانوم یه سری شبهه واسه اش پیش اومده خوب من از نظر خودم جواب میدم:
1.اگه آقای احمدی لایق تر باشه و رادیو جوان رو بتونه بهتر از گذشته اش بکنه چرا نتونه جای رئیس فیروزه ای رو بگیره؟؟؟ اما اگه نباشه خوب حتما نمیتونه چون شما آقای گیل آبادی رو دوست داشتی و از کارش مطمئن بودی این حرف ها رو میزنی اما ما باید امیدوار باشیم که یان رئیس جدید مثل آقای گیل آبادی تغییر تحولاتی خوبی توش شبکه ایجاد کنه نه این که هنوز حسرت آقای گیل آبادی رو بخوریم و فکر کنیم اگه این حرف ها رو میزنیم ایشون بر میگردن.
2.کی به شما این اراجیف رو گفته؟؟؟ معذرت میخوام فکر کردید با چند تا حرف مفته یه سایت زرد نویس که دولت حساب آبدار چیشون هم نمیکنه مثل همین رجا نیوز که محض اطلاع بگم به خاطر چرت و پرت گویی های سر دبیرش سایت سردبیر این رجا نیوز رو تحته کردن لطفا فکر نکنید به خاطر چرت و پرت گویی های این سایت مدیر رادیو جوان تغییر کرد.
3.خانوم عارفه اگه دل پری داری از این که 7ترانه و 1سبد ترانه گروهشون تغییر کرد منم همچین دل پری دارم اگه ناراحتی که چرا جوونی به وقت فردا اونجوری از بین مار فت منم ناراحتم اگه ناراحتی واسه این که جوان و اندیشه اینطوری سقوت کرد ما هم ناراحتیم اما چیکار کنیم صلاحدید همین مدیران بود که انتقاد هم کردیم اما به جایی نرسید صدامون.
کامنت دوم
1.خانوم عارفه ما کی سکوت کردیم؟؟؟ فکر کنم با بچه های حلقه ی وب آشنایی داری میدونی هر اتفاقی برای رادیو جوان افتاد چقدر به جنب و جوش افتادن و دفاع کردن . ما کی سکوت کردیم؟؟؟؟ البته در حلقه ی وب گاهی اوقات حرف هایی میزدیم که همه بدشون میومد؟؟؟ مثلا خودم وبلاگم رو بیشتر جنبه ی انتقادی ساختم پست هایی رو که در مورد برکناری رئیس گروه جوان و اندیشه ی اون زمان و رفتن جوونی به وقت فردا زدم بیشترین انتقاد رو نسبت به پست های دیگم داشت که بهم برخورد من حرف خاصی نزده بودم اینقدر بچه ها بهم فشار آوردن مجبور شدم زیرش توضیح بنویسم تا از انتقاد هاشون بهم کم شه چطور سر اون قضیه ها که ما سکوت نکردیم باید بهمون انتقاد میشد که خوب رفتن رفتنه از یه جا رفتن یه جای دیگه اما سر این قضیه هیچ انتقادی نمیشه؟؟؟؟
ما داریم به صراحتا اعلام میکنیم از رفتن آقای گیل آبادی متاسف شدیم باور کنید خشکم زد وقتی خبر رو شنیدم اما حالا با گریه زاری ما کاری درست میشه؟؟؟ ما فقط باید به رئیس بعدی امیدوار باشیم و میتونیم به آقای گیل آبادی یه دست مریزاد بگیم و ازش تشکر کنیم به خاطر این سال ها دیگه باید چیکار کنیم بیشتر از این؟؟؟
چطور وقتی مدیران شبکه صلاحدیدن یه برنامه به خاطر تخلف بره و یه برنامه ی مزخرف تر جاش رو بگیره یا مدیر یکی از بخش ها بره و یه گروه به اون خوبی از هم بپاشه چطور وقتی یه سردبیر به اون خوبی(رضا ساکی) باید بره و دیگه نبینیمش چطور حق حرف زدن نداریم یعنی داریم اما جوابت رو کسی درست نمیده و باید بگیم که صلاحدید مدیران بود چرا نباید سر قضیه ی تغییر آقای گیل آبادی این رو نگیم؟؟؟
اما من همیشه روی کلمه ی انصاف تاکید داشتم همه باید انصاف داشته باشن یه جانبه نگاه نکنید تند برخورد نباید کرد کمی منصف تر باشیم بهتره.
سلام
پیام جوون تمام حرفای من رو زد من دیگه تکرار نمی کنم.فقط یه چیز میگم امیدوارم یه چیزی به نام انصاف توی کشور ما وجود داشته باشه.به نظر شما وجود داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بی خیال بابا...
  • پله پله تا ملاقات خدا
  • سلام بر اقای فکری. حال شما؟
    اینجا چه خبر است آیا ما هم میتوانیم وارد بحث شویم یا فایده ای ندارد برویم درسمان را بخوانیم؟!
    التماس دعا
    یا حق
    سلام جناب فکری!
    چرا اینقدر خون خودتون رو کثیف می کنید؟!!دنیا همینه...ناراحتی نداره!
    من زیاد رادیو گوش نمی دم ولی مگه هر صندلی رو واسه یه نفر می سازن؟
    صندلی رو می سازن که آدم های خسته با جیب های خالی روش بشینن...
    اشکالی داره؟
    این یکی هم به اضافه ی نفر قبلی...
    واسه خودتون مافیا راه انداختینا...
    مثه دانشکده ی ما که توش آب می خوری VOA و کارگزاران و اعتماد هوار هوار راه میندازن...
    هر کجا نشستین به صندلی خودتون بچسبید
    این آقای فکری هم انگار کم طرفدار نداره هااا.....مام روش
    من قصد نداشتم دیگه این وبلاگ رو آپ کنم ، اما بنا به دستور مستقیم دکتر شهرام گیل آبادی این آپ رو می نویسم...

    مراسم بدرقه دکتر شهرام گیل آبادی

    یک مراسم متفاوت برای مدیر پیشین رادیو جوان داریم!

    زمان: یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۶

    مکان: میدان هفت تیر - خیابان استاد نجات الهی (ویلا) - خ ورشو - خانه شهریاران جوان

    در صورت تمایل حضور یافته و این پیام را به دیگران هم انتقال دهید...

    --------------------------------------------------------------------------------

    توجه ... توجه : من آقای دکتر شهرام گیل آبادی رو روز جمعه در نمایشگاه کتاب دیدم... ایشون صریحاً از من و سایر بچه های حلقه وب که اونجا بودن خواستن تا به همه بچه های حلقه وب اعلام کنیم که حتماً تو مراسم یکشنبه حضور داشته باشند... گویا دکتر گیل آبادی می خواهند تا یه تقدیر ویژه از بچه های حلقه وب داشته باشند...
  • کمیته حمایت از نویسندگان و خبرنگاران
  • کمیته حمایت از نویسندگان و خبرنگاران
    در این کمیته ؛ مشکلات را گرسنگی بده، فرصت ها را تغذیه کن.
    ... کمیته حمایت از نویسندگان و خبرنگاران ، مکانی امن است برای ناگفته هایتان. برای نمایش توانایی و هوشمندی یک جوان ایرانی.
    از کلیه وبلاگ‌نویسان بلاگفا، پرشین بلاگ، بلاگ اسکای، فارسی بلاگ، مای‌فا‌بلاگ و ... دعوت می شود تا ما همگام و هم کلام شوید و بگویید...
    از خودتان، خدای خودتان، دنیای تان و دیدگاه تان.
    در قدم اول:
    جوانی ایرانی در کدام نقطه از هستی ایستاده است؟

    :::بهترین پاسخها به این سوال، در پست بعدی منعکس خواهد شد:::


    www.Khabarnevisan.blogfa.com
    این نیز بگذرد
    تنها چیزی که در یاد ما می مونه اینه که حقش نبود که انقدر اذیت بشه واذیت بشیدواذیت بشیم
    امیدوارم سبز باشید،بی دلخوری
    آقای سردبیر چرا nec ؟
    یعنی این همه موسیقی های داخلیه جورواجور کمه ؟!!!
    میگم چیکار کنیم مگه وضع بدتر از اینم میشه
    سلام آقای فکری،
    نمی دانم چه بر سر رادیو جوان آمده. من دو روز قبل در مصلی روبروی جایگاه رادیو جوان بودم تا از نزدیک بتوانم سوالاتم را بپرسم. اول بی محلی صرف گوینده و شاید هم وعده های توخالی دروغ برای آمدن کی و کی و کی. نمی دانم این سرکار گذاشتن ها تا کی ادامه دارد؟ حامد جوادزاده واقعا زحمت کشید. می توانستی نگرانی و استرس را به راحتی در چهره اش ببینی. اما عکس العمل اش در مقابل مهدی زریباف خیلی عجیب بود. چند تا سوال من را جواب داد ولی بعد دیگر سکوت کرد. آرام در دفترهایی که به دستش می دادند می نوشت حامد جوادزاده- نمایشگاه کتاب . اصلا صدای من را نمی شنید. حتی سر هم بلند نمی کرد. فکر کنم خیلی عصبانی شده بود. من می خواهم شما برنامه سازهای رادیو باور کنید که همه جوان ها جزو آن نفراتی که سر و دست می شکستند تا دفترشان را برسانند به علی ضیا و یا محمودرضا قدیریان تا امضا کنند نیستند. این کارها برای آنها هیجان انگیز و برای من عذاب آور بود. من حق ام است که بدانم چه بر سر کسانی که دوست دارم آمده و چه طور می توانم آن طیف برنامه ها را دوباره پیدا کنم. شاید بگویید خوب اگر دوست نداری گوش نده. باید همین کار را بکنم. شاید با رفتن دکتر گیل آبادی بهتر باشد بچسبم به نمایش و یا شبکه ای دیگر. ولی از طرف من به آقای جوادزاده سلام برسانید و بگویید که حق اش نیست همه مخاطب های تان را امضا بگیرهای جلوی جایگاه ببینید.
  • دل م می نویسد...
  • سلام و وقت بخیر
    گویا از اهالی رادیو هستید.من هم چندوقتی اهل رادیو بودم(البته از نوع شنونده!) اما حالا...

    پست های قبلی تان را می خواندم.نوشته اید:
    حتما به ما ربطی نداره که مسیح علی نژاد (که البته اصلا شخص مهمی نیست)مردم رو به دلفین تشبیه می کنه.

    من در جریان بقیه ی مطالب نیستم ولی این یکی را...

    نمی دانم... اتفاقا خیلی تشبیه به جا و مناسبی بود.من عاشق مردمم. با این وجود این دلیلی نمی شود که خوش رقصی ها را نادیده گرفت.

    پیروز باشید.
    واقعا با این وعده های سر خرمن گندشو دیگه در اوردن.
    خوب شد نرفتم,جمعه بچه ها رفتن اما با حال گرفته برگشتن,همه شون ناراضی و ناراحت بودن, خیلی مسخره شده, دیگه...
    اه
    سلام آقای فکری
    نمیدونم چرا هر وقت میام وبتون خنده ام میگیره اول به خاطر این که هیچ حرفی برای گفتن ندارم دوم به این دلیل که پستت هنوز همون پسته قبلیه
    سوم به این دلیل که یاد پای شکسته ات میفتم والا تو عمرم خدا رو شکر به جز سرم هیچ جای بدنم نشکسته بخوام گچ بگیرم ببینم چه حالی داره اما فک کنم قلم شدن پا بد دردی باشه خوب ه هر حال اومدم وبت دیدم اصلا کسی به موضوع اصلی نمیپردازه یکی در مورد دانشکده ی خبر میگه یکی دیگه در مورد نمایشگاه کتاب یکی دیگه در مرود مسیح علینژاد و هزارتا از این حرفها.
    از شما خواهش میکنم اگه از عصبانیت زاید الوصفتون به دلیل اوصاف ما کاسته شده یه آپ درست حسابی کنید باور کن هر وقت میام وبت این دو تا خط رو که میخونم دپرس میشم باور کن فضیلت جلوگیری از خشم خیلی زیاده یه حدیثی خوندم توی اصول کافی از امام صادق که میگفتند:
    هر کس از بندگان خدا خشم خود رو فرو برد خداوند عزوجل قرار میده گرامی تریت توشه ها رو در دنیا و آخرت برای اون و همانا گفت خدای عزوجل( والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس والله یحب المحسنین).
    درس اخلاق نمیدم ها ولی خوب شما هم ببخش و کوتاه بیا
    میخ....در سینه ی زهرا...خون!
    آن رو ز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد

    خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

    باید این طور نوشت هر گلی هم باشی

    چه شقایق چه گل سوسن و یاس

    تا نیاید آقا زندگی دشوار است
    منتظر حضور سبزتان هستم
    یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی