انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

اعتراض مسالمت آمیز!

يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۸۷، ۰۲:۲۱ ب.ظ

تا دری به تخته می خوره اعتصاب می کنیم.

تا یه خورده حق و حقوقمون کم میشه واسه خودمون استراحت مطلق تجویز می کنیم.

تا خواسته های به حق و یا ناحقمون برآورده نمی شه راهپیمایی و تظاهرات راه میندازیم.

تا می گن بالای چشمت ابروست قهر می کنیم و دل به تنهایی خوش می کنیم.

...

خلاصه اینکه کافیه دیگران اون چیزی رو که ما می خوایم انجام ندن چه کارها که نمی کنیم.

اما کی می خوایم مقابل خودمون بایستیم؟!

بیاید یه بار به خودمون اعتراض کنیم. در اعتراض به خودمون راهپیمایی و تظاهرات ره بندازیم و اعتصاب کنیم...

  • میثم فکری

نظرات  (۱۷)

....
تا ...
ای بابا، هیچی
  • آتیش پاره
  • ...
    آق میثم!؟
    فقط در به تخته خورده؟
    همین؟
    باشه. اعتصاب کنیم.
    کی و کجا؟
    سلام

    به گروه "سلام" سلام میکنید؟

    اگه آره، یه سر به وبلاگ من بزنید.

    شب وروزتون پر از خدا
    یاعلی
    سلام مجدد

    اعتصاب........................

    یاد اولای اردیبهشت شهر خودم افتادم

    چه اوضاعی بود........

    خدا بیامرزه اون یه نفر رو که نفهمیدیم" بای ذنب قتلت؟؟؟؟"

    به کدامین گناه........؟؟؟؟

    ولی اره
    ما باید به خودمونم اعتراض کنیم.........یه کم بد شدیم...

    شب وروزتون پر از خدا
    یاعلی
    شمام دلتون خوشه هاااا.....ما جوونا اگه اعتصاب کنیم به نفع جیبشونه اگه استراحت مطلق کنیم به نفعه اعصابشونه اگه تظاهرات کنیم به نفعه منافع شونه تو این دوره زمونه ی بی عدالتی مگه راحیم به جز تنهایی میمونه...به خودمون اعتراض کنیم تا با محکوم کردنه خودمون بیشتر بریم تو لاکه تنهاییمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • انوشه میرمجلسی
  • قبوله ...
    اما چقدر با خودمون صادقیم ... ؟!
    موفق باشید
    سلام خب اعتصاب کردیم ولی بازم همونیم که هستیم هنوز زود عصبانی می شیم و تا کسی جلومون می ایسته سرمونو می گیریم بالا رو به اسمون می گیم ای خدا مگه من چی خواستم می گیم عجب بد شانسم .... می گیم اه لعنت به این شانس بد

    شاد باشید
    اعتصاب!!!!
    آقا سردبیر عزیز ماها سالهاست که اعتصاب کردیم
    روزها از پی هم می گذرند
    و در گذر ثانیه ها
    آنچه مانده تنها امیدی است به لحظه ی دیدار
    و من مهیای آن لحظه در یک قرار شبانه
    یک ذکر دسته جمعی
    آقا سردبیر خیلی دلم گرفته
    خیلی
    چی ازت کم نمیشه اگر 1 بار هم بیای بلاگم,
    بعد از این همه خواهش...
    بهتره 1 بار به خودت اعتراض کنی, ما هارو جمع نبند...
    اعتراض رو هستم .... به شرطی که بخاطر اعتصابات داخلی نیان بهمون گیر بدن که کی به تو اجازه داده بر علیه رفتار خودت که ما بهش عادت کرده بودیم اعتراض کنی!
    داش میثم ..... به قول زرویی نصر ابادی ... اوضاع اونقدر درامه ..که ایدز پیش دردامون زکامه....!
    من به این اعتراض و اعتصاب تو میپیوندم.
    سلام
    فقط خوبه که موضوع اعتصاب رو بعد از یه مدت فراموش نکنیم...
    چند روز پیش بعد از دیدن گزارش بیست و سی از کنکوری ها با تمام وجودم از سیستم صدا و سیمای ایران ابراز تنفر کردم!حالم از همه آدمای رذلی که به خاطر حفظ جایگاه،یه وجود،یه جوون و زیر سوال می برند و بهش تهمت دروغ می بندند به هم خورد!دلم به این خوشه که خداییم هست!اما این روزا از خودم می پرسم واقعا" هست؟اگه هست چرا اینطوری؟نمی دونم چرا اینا رو اینجا نوشتم!شاید چون یه روزی رادیوی شما که حالا به "دروغ" اسم جوان روشه یه جایی بود برای گفتن حرفایی از این دست!اما اونم به لطف همین سیستم نکبتی فنا شد.
    از این که تو ایران زندگی می کنم احساس خفت می کنم.از آدمای دو رو و آشغال این خاک بدم میاد!
    کاش می شد زودتر رفت!
    البته اعتصاب وجودی لازمه همونطور که وقتی اعتصاب هنگام بر آورده نشدن حقوق شخصی لازمه همیشه ما نباید اعتصاب کنیم از همین نوع اعتصاب هایی که تو میگی گاهی افراد رده بالاتر هم باید این کار رو بکنن
    ولی من فکر میکنم که شما اصلا آدم صادقی نیستید
    زیاد هم به محتوا فکر نمیکنین، نکنه منظورتون جلب توجه.
    به هر حال با خودتون صادق باشید و کمی فکر کنید، آقای فکری
    تو که لا لا یی بلدی چرا خوابت نمی بره...........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی