انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

روزهای بدترم...

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۸، ۰۸:۴۲ ب.ظ
روزهایی بود که کفش نمی پوشیدم تا مبادا خراب شوند ولی این روزها نمی پوشم تا پاهایم با زمین آشناتر شوند.

روزهایی بود که به آسمان نگاه نمی کردم تا آفتاب چشمهایم را نزند اما این روزها نگاه نمی کنم چون شرمگینم.

روزهایی بود که دستهایم در جیبم بودند تا پولم را ندزدند اما این روزها دستهایم در جیبند تا خطا نکنند.

روزهایی بود که من نبودم تا دیگری شوم اما این روزها من نیستم تا بدتر از من نشوم.

این روزها...


  • میثم فکری

نظرات  (۳۷)

یاد اون روزها به خیر!
سلام

قالب جدید مباااااااااااااارک خیلی قشنگ شده

متنتون عااااااااااااااالی بود مثل همیشه

این تصمیمات جدیدی که گرفتید خیلی ارزشمند و دوست داشتنیه

سردبیر محبوب من روزهاتون لطیف و روشن
  • پریا ابراهیمی
  • سلام
    روزهایی بود که برای این که تمام آسمان در نگاهم و وجودم جا بدهم فاصله تنها به اندازه خواستن بود و بلند کردن سر به سوی آسمان.
    این روزها می دوم برای آن که تنها قطره ای از آبی ها را سهم ببرم.
    روزهایی بود که همیشه بودم، به خیال این که همیشه هم خواهم بود.
    این روزها دیر می رسم، جا می مونم، یا حتی نیستم انگار...
    شاید اسیر دنیا شده ایم و غافل از مقصد!
    یاد باد یاد آن روزگاران یاد باد

    آقای فکری، پست هاتون آدم رو عجیب به فکر فرو می بره... متشکرم بابت این تلنگری که هر بار به روح ما وارد می کنید.

    قالب جدید هم خیلی خوشگله.... برای تنوع لازم بود. مبارکه.
    انکار ما...
  • انوشه میرمجلسی
  • ای بابا!!!!!!!!!!
    تلنگری خوب و درد آور به روحم بود.
    ممنون به خاطر این تلنگر
    تلنگری خوب و درد آور به روحم بود.
    ممنون به خاطر این تلنگر
    این نیز بگذرد....
    و تو بازم بیای بگی یاد اون روزها و حالا اینطور....
    والا
    ما که شما رو همه جوره قبول داربم
  • میلاد تائبی
  • و سلام قصه ای به رموز نهان

    این روز ها همه انکار ما می خونن شما چطور ؟؟

    نه ولی واقعاَ کاش همه به این درجه برسن

    خب شما که رسیدی برا بقیم دعا کن چی کم میشه ازت مگه؟؟؟

    خوش گذشت ...
    آنان که از وادی ایمن آن روزهایی که بود گذشتند و به دامان این روزها پیوستند در چپه راه افتادند و بر ایشان همان رفت و خواهد رفت که بر گمگشتگان کوچه علی چپ رفت.
    سلام. چقدر وحشتناک! اینهمه نبودن و بودن.....
    از همه بدتر همون آسمونشه! آخه بقیه رو می شه تحمل کرد... ولی اینکه نتونی به آسمون نگاه کنی خیلی بده...
    آسمان مال من است... هر کجا هستم باشم.
    نگاه به آسمون همیشه آرامش بخشه... به آسمون نگاه کن!
  • ساناز منوچهری
  • سلام

    درود براین روزها
    و بدرود با ان روزها

  • هانیه جوان دوست
  • سلام!
    عجب روزهایی بود ...حالا آن روزها رفتند و این روزها جا خوش کرده اند!
    میترسم از روزهایی که بیایند و دوباره این روزهای قدیمی ام سرکوفتم بزنند!
    ودر آن روزها که هنوز نیامده اند خبری از آسمان و زل زدن و جیب...و نگرانی از خطا و ...نباشد!
    این روز ها من پیر شده ام
    جوان بودم
    به امید آینده می خندیدم
    این روز ها از غم گذشته شرمسارم
    این روزها آن روزها نیست
    آن روزها هم این روز ها نیست
    ان روزها فریاد می زدم:
    پرواز برای عموم آزاد است
    این روزها برای خود زمزمه می کنم :
    تمام شد!
  • گفت و شنود
  • گفت و شنود را بخوانید و نظر دهید.
    این روزها که می گذرد
    شبیه گمنامی عکسهای یادگاری بدون پشت نویسی ام
    و چادرهای پر از یاس بیش از هر روز دیگری به من میآید
    و خود را در آینه دیروز می بینم
    و
    بیش از همیشه گمان می کنم انگار کسی قبلا شعرهایم را سروده است
    این روزها پر از بهانه ام برای نوشتن
    اما من بی استخاره دست به قلم نمی برم ...................
    آخر............
  • عرفانه جوان دوست
  • دیگر هیچ خبری از ان روزهای پاک نیست!
    سردبیر محبوب ما همیشه ما را به فکر وا می دارد!
    با حرفاهایش...با برنامه هایش.....با سکوتش..
    یا علی!
  • زی زی گولو
  • امان از دست این "من"
  • الهه آرانیان
  • و صدایی می گوید:
    "دیگر آسمان را نخواهی دید." ...
  • محی الدینـ
  • سلام
    میگم این روزا که دستهایی داره رو میشه (!!!) بدجوری ازت ترسیدما!
    نکنه همینجوری که دم به دقیقه قالب عوض می کنی قالب عوض می کنی!...
    قبلش لطفاَ خبر بده! با تشکرات!
    سلام
    این روزها فقط می تونم براتون دعا کنم همین.
    فرصت روزها و لحظات پیش رو را از دست ندهید.
    سلام

    به به چه قالبی

    می بینم که این روز ها همه در حال تغییر قالبند

    مبارک ...
  • زینب قوام
  • روزهایی بود....
    روزهایی هست...
    روزهایی خواهند بود...
  • میترالبافی
  • آن روزها هرکس زتاریکی نمی ترسید
    درچشمهایم قهرمانی بود ...
    سلام. تازه پیدات کردم . حالت چطوره؟؟؟
    من خیلی دلم برای مدیر فیروزه ای مان تنگ شده... تو چی...؟؟؟
    آن غزل کان بی "من" آید خوش بود
    سلام خیلی ناب نوشتی
    امام زمان(عج) پشت و پناهت
    من را از دعای خود فراموش نکن
    اگه بگم متنتونو بیش از 100 بار خوندم دروغ نگفتم ...

    عالی واقعا عالی ...

    مختصر و زیبا ...

    بهتون تبریک می گم به خاطر طرز تفکرتون...
    سلام.خوبین؟پستاتون خیلی تامل برانگیزه.
    بی تو با خاطره هایت چه کنم !

    یاد هستی برای استاد خسرو شکیبایی

    تو کلبه ی درویشی ما
    خوشحال میشم سر بزنی
    منتظرم
    یاعلی
    بعد حدود یکسال قهر کردن با رادیو،سلام.
    هنوز هم همون میثم فکری خوش فکر هستید!
    از برنامه های رادیویی تون اما خبر ندارم
    موفق باشید
    بسه دیگه آپ نمیکنی؟
    دعوت به صرف خاکشیر یخمال

    www.orkidehhashemi.ir
    ســـــلام
    عیدتون مبارک.
    سلام
    جالب بود و زیبا
    امان از ان روزهایی که بودند و این روزها...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی