برداشت یا برنداشت؟!
سکانس اول، برداشت چندم
قرار گداشته بودیم که هر کدام به ماشین دیگری رسیدیم دسته جمعی به همدیگر بخندیم. شاید خل وضع به نظر برسیم اما خوب بود.
سکانس دوم، برداشت صفرم
آدم هر چقدر هم که غبار و دود پایتخت بر چهره اش بنشیند باز هم دلش می تواند به دادش برسد و برای کسانی که دوستشان دارد بتپد.
سکانس صفر، برداشت دهم
به آدم فشار می آید وقتی کسانی را می بینی که همیشه اسوه ی صبر بوده اند برایت و حالا کم آوردنشان را ببینی.
سکانس ماقبل آخر، برداشت احتمالا آخر
باید برگشت. از هر جایی، به هر جایی. از سفر، از زیارت، از غربت، از سر کار و از دیدار دوستان و آنان که دوستشان داری و این آخری دردناکتر است.
سکانس آخر، کاشت و داشت و برداشت
و حالا شب از نیمه گذشته است و هممه بی توجه به من و من بی توجه به همه به همه ی این سکانسها و برداشتها می اندیشم که کدامیک را راست گفته ام و کدام به راه راست می بردم؟
- ۸۹/۰۶/۲۵
وب جالبی داری
مرسی از اینکه بهم سر زدی
آپ کردم بدو بیاااااااااااااااااااااااااااا
( شاعر زن میگه...شاعر مرد در جواب میگه...
ازدواج آهو و الاغ
تا حالا مردی به این مهربونی دیدی
جوک اس ام اس خنده
عکسی برای سرگیجه گرفتن
گفتم : خسته ام )