انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

شعر روی جدول...

شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۹، ۱۲:۰۰ ب.ظ

پسرک روی لبه جوی آب تند تند راه می رفت و با خودش شعر می خواند. اما شعرش با همه فرق داشت. می خواند که :

ای جوان سروقد گویی ببر                پیش از آن کز قامتت چوگان کنند...

می خواند و همه چپ چپ نگاهش می کردند. ناگهان یادش افتاد بیست و دو سال دیر کرده برای رسیدن به خانه. پسرک حالا 28 ساله شده بود و شعرش با آنانی که بر لبه ی جوی راه می روند فرق داشت.

پسرک به جایی رسید که دیگر جوی آب جدولی برای راه رفتن نداشت. نمی دانست چطور باید شعر بخواند!

  • میثم فکری

نظرات  (۲۸)

پستتون 2 بار ثبت شده...!

خیلی زیبا و لطیف بود...خیلی لذت بردم...
  • محیا حاتمی
  • سلام....خوبیــــد؟؟؟؟

    مثله همیشه عالی نوشته بودید...

    یا علی...
    ...
  • کافه دریچه
  • سلام .
    کافه دریچه با تفاوت … !
    فنجون سی و سه کافه دریچه :
    مردا اونور/ زنا اینور !
    منتظر حضور شما هستیم در کافه دریچه
    باز هم همان حکایت همیشگی!

    پیش از آن که با خبر شوی

    لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود

    آی...

    ای دریغ و حسرت همیشگی!

    ناگهان چقدر زود دیر می شود!
    کسانی که بتوانند به مقام زیبایی- آن گونه که مناسب آن است- پی برده و حقیقت آن را مشاهده کنند، کمیاب هستند
    دوست را دوست میدارم به خاطر صداقتش
    آسمان را دوست می دارم به خاطر سخاوتش
    دریا را دوست می دارم به خاطر بی انتهاییش
    وخدا را دوست می دارم به خاطر خداییش!!!!!!!!!
    کوچیک شما شیدا
    یادش افتاد روزی از کسی شنیده بود :

    وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی

    حاصل از حیات ای جان این دمست تا دانی

    ولی باز هم نمی دانست، یعنی چطوری؟
  • شیداوشیوا
  • اراده آهنین ۷بار زمین خوردن و ۸ بار بلند شدن است . . .


  • سعید پورمحمودی
  • حلالم کن ...
  • کافه دریچه
  • سلام .
    میهمان ما باشید در فنجون سی و چهار کافه دریچه :
    دو(چند) اسمه بودن !
    حداقل یک بار براتون پیش اومده ! چه حسی داشتین ؟ شاید با خودتون فک کردین که کدوم یک از این اسما بیشتر بهش میاد ؟ یا نه ! هیچ کدومش بهش نمیاد ؟ یا پیش خودتون فک کردین هیچی مث اسم شناسنامه ای آدم به آدم نمیچسبه … ! اصلا” به نظرتون آدمای دو اسمه یا چند اسمه چند نوع شخصیت دارن ؟ یک نوع ؟؟
    ** به زودی زود قرار است تعداد کافه داران افزایش پیدا کند .
    ” فرد همیشه صحنه در رادیو” به جمعمان اضافه میشود ! به نظر شما او کیست ؟!
  • شیداوشیوا
  • ولادت باسعادت هشتمین اختر آسمان امامت و ولایت را به شما دوست عزیز و خانواده محترم تبریگ می گوییم
    انشاا... تا ابد زیر سایه این بزرگواران زندگی را سر کنیم
    ارادتمند شما
    شیدا وشیوا
  • ستاره ی شب
  • لبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
    نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت
    دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
    دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت

    خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
    اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت
    پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور
    در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

    از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید
    پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت
    زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
    تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت

    چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
    عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت
    دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم
    شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت

    دارم به سمت پنجره فولاد می روم
    جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت...

    ---------------------------------------------------------------

    سلام میلاد نور مبارک .....
    فرقی نداره چه جوری.بخون اگه نه ...هیچی دیگه دلت میگیره!
    ای شهرداری شیطون!
    جدولارو برداشته که جوونای مردم دیگه رو هیچ جدولی شعر نخونن.
    سطل‌ها رو هم برداره دیگه شیطنتش تکمیل می‌شه.
    بسیاری از دین ها به شیشه پنجره می مانند.

    راستی را از پس آنها می بینیم، اما خود، ما را از راستی جدا می کنند . . .

    جبران خلیل جبران. .

    ممنون از مطالب زیبات
    قطار میرود تو میروی .....

    تمام ایستگاه میرود....

    ومن چقدر ساده ام

    که سال های سال

    در انتظار این قطار رفته ایستاده ام
    نوشته هاتون به طرز عجیبی آرامش بخشه!
    یکی از آرزو های من این بوده که گوینده رادیو باشم اما انگار پارتی میخواد!!!!!!!!!!!!!!
  • کافه دریچه
  • سلام !
    فنجون بی فنجون !!
    آمده ایم با کسی آشنایتان کنیم . کسی که اگر رادیو گوش کن باشید یا حتی اگر…
    نه ! او گوینده نیست … گزارشکر نیست … آیتم هم نمیسازد… اما …
    “ساناز منوچهری” فقط دوست دارد شنیده شود . بقیه ماجرا را از زبان خودش بشنوید در کافه دریچه !
    مشرق نگاهت که غروب می کند
    شرق به غرب می شود چشم هایم،
    به دنبالت؛
    به دنبالش
    سرگیجه می گیرد نگاهم،
    دلم،
    آرزوهایم
    احیانا گویی پسرک رو میشناسم...
  • فرید صلواتی
  • اولین عکسی که در عمرم گرفتم
    لب جوب و شعر خواندن؟!دیگر عالمی ندارد!
  • فرداد آزاداندیش
  • واقعیتی است که گریزی از آن نیست...میثم جان استفاده کردیم
  • الهه آرانیان
  • سلام!
  • سمیرا راهی
  • این پسرک آشناست انگار ... و نزدیک .
    عکس تبلیغاتی روز
    سایت لازم دات کام ،که مجری تبلیغات و آگهی تبلیغاتی بر روی اینترنت می باشد سرویس فرهنگی تازه ای ارائه کرده است که محیط مناسبی را جهت تبادل نظر و بحث کارشناسان تبلیغی و طراحان گرافیک نموده است .
    به این صورت که هرروز یک سری عکس تبلیغی برتر دنیا در این سایت نمایش داده می شود و کاربران و کارشناسان نظرات و نقدهای خود را پیرامون کالا ،طراحی ،ایده و… به صورت پرسش و پاسخ و یا تحلیل در زیر همان عکس می آورند ،که این حرکت باعث ایده پردازی و تحول نگاه و پویایی گرافیک تبلیغاتی می شود.
    شما نیز چنانچه مایل به دنبال نمودن این بحثها هستید می توانید با قرار دادن کد مربوط به این قسمت در سایت و یا وبلاگ خود عکسهای به روز شده را روزانه به مخاطبان خود نشان داده و دیگر کاربران را در لذت تلفیق هنر و صنعت سهیم نمایید.

    برای اضافه کردن آخرین تصاویر در سایت خودتان کد را از آدرس زیر کپی کنید:
    http://www.lazem.com/site_gallerycode.php


    www.lazem.com
    هر آنچه لازم دارید
    لازم دات کام مجری تبلیغات و نیازمندیهای رایگان اینترنتی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی