۲۴
ارديبهشت
روزی روزگاری در روزنامه ای کار می کردیم که همه ی بچه ها دغدغه ی انقلابی داشتند. بعضی کم و بعضی بیشتر .من از آن کمترها بودم. سعی می کردیم حق و حقیقت را بنویسیم، هرچند گاهی سردبیر مجبورمان می کرد که برخی حقایق را نگوییم. اما مجبورمان نمی کرد که دروغ بنویسیم. مدتها گذشت. من دیگر به آن روزنامه و رسانه نرفتم و مأموریت رسانه ایم را عوض کردم. اما از حال و احوال آنجا و بچه هایش بی خبر نبودم. هنوز هم بچه ها انقلابی کار می کردند و حامی دولت بودند، اما نه طرفدار جریان خاص دولت.
....
تا اینکه چندی پیش مسوول آن رسانه عوض شد. بزرگان انقلابی و بچه مذهبی آنجا رفتند و بعضی ماندند. نه، از رفتن بچه ها ناراحت نیستم چون همه جا برای آنان کار هست. ناراحتی من از آن است که از زمان رفتن آنها تیتر و عکس اول فقط به آقای خاص و جریان انحرافی اختصاص یافته. جریانی که رسانه ها نمی توانند از آنها نام ببرند و از نزدیکترین افراد به رییس دولتند.
خدا را شکر که در رسانه ی خودمان(صدا و سیما) هنوز مجبورمان نمی کنند که در ثنای(اصلاح شده) این آقایان قلمفرسایی و برنامه سازی کنیم. خدار را شکر هنوز خط قرمز هم داریم!