تا اینکه به مسجد بروم و به کفشهایم فکر کنم!
..............
اما واقعیت اینه که دلم برای مسجد تنگ میشه و میرم!
تا اینکه به مسجد بروم و به کفشهایم فکر کنم!
..............
اما واقعیت اینه که دلم برای مسجد تنگ میشه و میرم!
روزهایی بود که به آسمان نگاه نمی کردم تا آفتاب چشمهایم را نزند اما این روزها نگاه نمی کنم چون شرمگینم.
روزهایی بود که دستهایم در جیبم بودند تا پولم را ندزدند اما این روزها دستهایم در جیبند تا خطا نکنند.
روزهایی بود که من نبودم تا دیگری شوم اما این روزها من نیستم تا بدتر از من نشوم.
این روزها...
این روزها این اتفاقات رخ داد:
عده ای شهر را به آشوب را کشیدند، امنیت مردم را سلب کردند و گفتند: ما مردمیم!
پیامک ها قطع شدند. گاهی می گویم چه بهتر!
ما از جام جهانی حذف شدیم و یک بار دیگر پولهایمان به هدر رفت.
برزیل یک جور دیگر قهرمان جهان شد و نگذاشت آمریکا در فوتبال هم ادعای زیادی بکند!
رسانه های آنور آبی همچنان بر طبل هایشان می کوبند و ما متاسفانه هنوز گوشهایمان را به سمت آنها چرخانده ایم!
مسعود ده نمکی پولدار شد و ما فیلم هجو اخراجی های2 را دیدیم!
....
ولی حرف اصلی اینجاست که ماه رجب آغاز شد.
ماهی که به خدایمان نزدیکتر می شویم.
ماهی که حس خوبی دارد و ماه مولایمان علی است.
دعای این روزهایم این است که خدای مهربانم به من فرقانی عطا کن تا حق را از باطل باز شناسم. راه نشانم بده.