انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی
۲۲
ارديبهشت
سلام.این روزها یک جای خوبم.

با رهبر در کردستان

....

  • میثم فکری
۰۹
ارديبهشت

بیشتر اوقات خسته‌ایم و تن را توبیخ می‌کنیم. اما زمان گاهی نشان می‌دهد که باید به سراغ چیز دیگری برویم، به سراغ کسی که خود شخصیتی است بنام روح.

این روح گاهی خسته است.

...

چند روز است خسته‌ام.

نمی‌دانم آقای جسم است یا حضرت روح؟!

  • میثم فکری
۰۵
ارديبهشت
روز به روز بزرگتر می شویم و جای بیشتری می گیریم.

اما شبها را فراموش می کنیم تا بزرگوارتر هم شویم!

----------------------------------------

مجبورم به پ.ن!: شبها زمانی است برای بزرگ شدن در آغوش بزرگواری سر سجاده ی عشق. و همین آدم رو بزرگوار می کنه!

 

  • میثم فکری
۲۴
فروردين

هر روز که می‌گذرد از روز قبل فراموشکارتر می‌شویم و یادمان می‌رود که کجا بودیم، کجائیم و کجا خواهیم رفت؟

گاهی به این آبرویی که داریم فکر کنیم که چرا هنوز خدا آنرا نریخته؟ چرا هنوز می‌توانییم تظاهر کنیم؟

چرا هنوز می‌توانیم به موسیقی نا متعارف گوش دهیم و ادعای ایمان داشته باشیم؟!

                         به نامحرم فکر کنیم و از خدا و پیغمبر بگوئیم؟!

                         تصاویر آنچنانی ببینیم و تسبیح به دست بگیریم؟!

                             ........

بخدا، خدا هنوز هم ستارالعیوب است که بنده‌هایی چون ما را به خاک سیاه ننشانده، هنوز آب و نان و نعمتمان می‌دهد و می‌گذارد تا بین مردم اعتبار داشته باشیم.

راحت می‌خوام بگم...

بزرگی می‌گفت: خدا کسی رو که دوست داره نمیذاره از پله‌های طغیان بالا بره و از همون پله‌ی اول میندازدش پائین تا ضربه‌ی کمتری بخوره ولی بعضیها که خودشون رو طغیانگر نشون میدن تا آخرین پله‌ها بالا میرن و بعد سقوط می کنن و اونوقته که نابود نابود میشن.

یه خورده به این فکر کنیم که تا حالا چه کارهایی کردیم و خدا آبرومون رو نریخته.

بخدا خدای خوبی داریم!

 

  • میثم فکری
۱۶
فروردين

اولا سال نو مبارک. مدتی نبودبم و لی شما بودید و مثل همیشه به بنده و وبلاگ لطف داشتید.

اما یکی دو سالی هست که سفرهای زیادی داشتم تا جایی که از طرف بچه های گروه جامعه لقب "مارکو پولو" رو دریافت کردم!

اما امسال هم به شیراز و اصفهان و بندرعباس و قشم رفتم و شهرهای کوچک و بزرگ بین راه رو دیدم. از فسا گرفته تا شهرضا و داراب، از بندر خمیر تا لافت و...

خلاصه آدم ها و مسافران امسال با پارسال فرق کرده بودن و همه‌شون یک سال بزرگتر شده بودن! اما کاش این هموطنان توی یک سال چند سال بزرگتر بشن تا  شهروندان شهرهای توریستی یه خورده کمتر اذیت بشن!

  • میثم فکری
۲۶
اسفند
گاهی به این فکر می کنم که آخرای سال باید بر روزهای از دست رفته گریست و یا بر روزهای آینده شادمان شد.

و گاهی جواب می دم که باید از روزهای گذشته عبرت گرفت و بر روزهای در راه امیدوار بود.

روزهای دیگری در راه است.چشم به راه بهاریم و امیدوار... 

  • میثم فکری
۱۸
اسفند
به سادگی دیگران نخند

اما ساده بخند!

  • میثم فکری
۱۲
اسفند

به نظرم دیگه زمانی که باید حواست به مخاطب و حرفاش باشه گذشته. دیگه روزگاری که باید به مخاطب خط و جهت بدیم گذشته؛ واین مخاطب ارزشمند ماست که برای ما راه رو روشن می کنه.

تجربه هفته گذشته برنامه "منطقه اختصاصی" تجربه جالبی بود. موضوعمون بلا و مصیببت‌های دنیای ما بود. یکی از تلفن‌های شنونده‌ها می گفت: این دنیا همه‌اش بلا و مصیبته. از صبح تا شب سختی و عذاب داریم و...

به این فکر می‌کردم که این رو پخش کنم یا نه؟! برای احترام به نظر شنونده پخش کردیم و جالب این بود که تلفن بعدی می‌گفت ما هیچ بلا و مصیبتی نداریم و هرچه هست گردن خود ماست.

توی پیامک‌ها یکی نوشته بود درد بی عشقی بزرگ ترین بلاست و دیگری نوشته بود عاشق شدن بدترین بلا و مصیبته.

خلاصه ما هم به مخاطبمون نیاز داریم و هم اعتماد...اگر بگذارند!

--------------------------------------------------

رضا ساکی توصیه کرد قالب وبلاگ رو عوض کنم.چون دیده نمی شه.

کلا من آدم انتقادپذیری ام!

  • میثم فکری
۰۴
اسفند
صفحه کلید همچنان دوساعت و ۳۶ دقیقه است که منتظر است انگشتانم را بر روی چند کلید ساده بگدارم ولی فقط سه کلید کار می کنند: ع ش ق!

بقیه ی حروف هم فقط بر زبانم جاری شد!

  • میثم فکری
۲۱
بهمن

می‌گن قلم مقدسه چون یکی از قسم‌های خداوند هم به قلمه. پس باید خیلی حواست باشه که این قلم کجا میره، برای کی می‌نویسه و چی می‌نویسه. اما ما در این مورد چند حالت داریم:

 یا اصلا قلم به دست نیستیم.

 یا قلم به دستیم و خوب می‌نویسیم اما حرف‌های خوبی نمی‌نویسیم.

یا حرف‌های خوبی می‌نویسیم ولی خوب نمی‌نویسیم.

و یا هم خوب می‌نویسیم و هم حرف‌های خوبی می‌نویسیم. یعنی خدا و خلق خدا ازمون راضی می‌شن.

اما امروز فکر کردم اگر به اهمیت قلممون واثری که روی محیط و آدمهای دور و برمون میذاره باخبر بودیم شاید هیچ وقت نمی‌نوشتیم و یا بیشتر می‌نوشتیم...

من هم دجار این تناقض شدم که باید نوشت و یا نباید نوشت؟!

اما به هر حال قلم و نوشته ی ما اثرهای بسیار دارد.

....

راستی نوشتن ما روی آلودگی هوا هم اثر داره؟!!!

----------------------------------------

پی نوشت: موضوع هفته آینده ما اثره

  • میثم فکری