انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

مذاکرات کاملا شخصی!

سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۸۷، ۱۰:۴۹ ق.ظ

مرد می گفت: برای پانصد و هفتاد و دومین بار دارم می گم که این دفعه ی آخره که بهت می گم!

مرد می گفت: ببین! اینقدر مغرور هستم که حرفم رو برای دومین بار برات تکرار نکنم ولی تو انگار اصلا نمی گیری!

مرد می گفت: من که دیگه بی خیال شدم ولی تو به خودت برس و بس کن این همه چه کنم، چه کنم رو.

مرد می گفت: ...

.....

مرد همچنان داره با خودش حرف می زنه ولی چون مذاکراتش پشت درهای بسته ست از محتوای اون خبری در دسترس نیست!

  • میثم فکری

نظرات  (۱۸)

چه عجببرای اولین بار ما هم رنگ اول شدن رو به چشمان مبارکمون تماشا کردیم
مثلا این یک متن طنز بود دیگه نه؟؟؟(ها ها ها)
کلاس نویسندگی میرید یا کلاس نویسندگی مجازی برگزار کردید؟؟؟
راستی چرا 572 دوبار؟؟؟ خیلی رونده هاااااااا نکنه مناسبت خاصی داره؟؟
شایدم باید از این متنتون یه چیزی رو میگرفتیم که من یکی که نتونستم چیزی بگیرم احتمالا از گیرنده ی منه فرستنده هیچ مشکلی نداره
فعلا تا بعد
موفق باشی
یا علی
چرا دوبار اومد؟؟؟
من فقط یه بار فرستادم اگه طوری نمیشه بالایی رو حذف کن
من معذرت میخوام.
مهم نیست... بالاخره یه روز با ادمای پشت در بسته هم صحبت میکنید فقط امیدوارم پشیمون نشید چون هر چی صداقت هست پشت همین درهای بسته است چون تا این طرف هستی خودتی........
سلام
راست راستی انقدر روشنفکری؟؟؟؟؟یا فضا مجازی گیر آوردی ما رو سر کار میزاری...
مغزم باد کرد انقدر فکر کردم ..نه این که مطلب ونگیرم ...نه ...نظر دادن دربارش کار سختیه


با همه این حرفا بازم خیلی جالب بود

از محتوای خیلی از مذکرات به دلیل درهای بسته خبری نیست

شاد زی وسربلند
  • ۩ ۞ دلواپسی های یک دل ۞ ۩
  • سلام
    بچه تر که بودیم میخوندیم پشت درهای بسته .....
    فر کنم همونا اثر کرده
    شما هم میخوندین ؟؟؟؟؟
    بیایم به کوچیکترا مون یاد ندیم تا فردا عده ای پشت در نمانند وبی خبر از بی محتوایی مذاکرات .
    تا بعد
    مرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    مطمئنی مرد بود!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چقدر عجیب!!!!!!!!!!!!!!!!
    اونم تو این روزگار!!!!!!!!!!
  • انوشه میرمجلسی
  • اومدم . خوندم اما نظرم رو مکتوب نمی کنم .
    از اینکه بالاخره نظری نوشتید - نوشتید ؟ - ممنون
    سلام . این طفلی برای دل خودش حرف میزد شما کجا و چطور استراق سمع نمودید؟!!! ادم می ترسه هیچ کجا امنیت نداره همه جا میکروفن کار گذاشته اند!!!!

    شرح سفر: اینجا زیباکناره updated !
    اومدم به هوش خودم تبریک بگم و به رخ بکشم چون من فهمیدم پشت درای بسته چی میگفتن و اونجا کجا بوده.
    آقا پشت درای بسته ی دفتر گروه جوان و جامعه بوده که میخواستن در مورد آلاچیق و رفتنش تصمیم گیری بکنه.
    آدم واقعا اینجاست که خونش به جوش میاد که آخه آقااااااااااااااااااااااااااااا مگه نگفته بودید این برنامه واسه سه ماه رجب و شعبان و رمضان ساخته شده خوب چرا پس اسباب کشی کردید؟؟؟ عجباااااااااااااااااااااااا
    حالا وللش رفتید به سلامت فقط تورو خدا بر نگردید با آلاچیقتون چون واقعا آلاچیق واسه تابستون برنامه ی عالی ای بود حرف نداشت حتی من خیلی دوست داشتم تا آخر ماه رمضون هم ادامه میداشت اما نشد و حیف که نشد ولی خداییش برنامتون برای روزهای عادی سال اصلا مناسب نیست من به عنوان یه شنونده یه برنامه ی جنجالی و سیاسی رو بیشتر میپسندم البته برنامه عوض بشه ولی گروه برنامه ساز عوض نشه واقعا با گروه شما و نرگس فتحی راحتیم فقط مرگ من اگر گروه بعدی باز شما بودید عینهونه جوونی آزاد برنامه نسازید راست حسینیشو بگم: یه خورده جرئت حرف زدن داشته باشید حاشیه نرید.
    (همه ی این حرف ها البته پشت درهای بسته زده شده ها من نگفتم)
    __________________________________________________
    ببین! اینقدر مغرور هستم که حرفم رو برای دومین بار برات تکرار نکنم ولی تو انگار اصلا نمی گیری!
    _________________________________________________

    ای بابا خو چیکار کنم خو درست بنویس ببینیم چی میگی من همین طور حدس زدم دیگه هی بگو نمیگیری عجبااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    اما همیشه راهی به پشت درهای بسته وجود داره...
    خوبی مومن؟ دلتنگتم . یه قرار بذار مرد...
  • ماهنامه فرهنگی هنری رادیو جوان
  • شماره 5 ماهنامه فرهنگی هنری جوان منتشر شد
    در این شماره
    گفتگو با یکی از بهترین تهیه کنندگان رادیو جوان فرهاد مجلسی
    گفتگو با الهه آرانیان مدیر وبلاگ غزل ناب جوانی
    حرفهای درگوشی با خدا و ماهش .ویژه ماه مبارک رمضان
    وسینما

    http://javan-farhang.blogfa.com
    خسته نباشید. من همیشه طرفدارتون بودم و هستم. اما نمیخواید به خودتون بیاید؟!! راستی ماه رمضون چه خبر؟
    سلام
    پشت درهای بسته فقط باید فکر کرد و با خدا حرف زد.
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سلا .
    یه کمی تند قضاوت میکنید و یک طر فه هم به قاضی می روید . ولی در کل برای یه دختر این تحلیل عجیب نیست . خوب بود .
    سلام من همونم که اون روزا پیامک می دادم گفتم این آلاچیق را آتش می زنم . بلاخره تمام شد . خیلی بی محتوا بود نبود بنفشه رافعی خیلی زجر آور بود . ولی خوب شد که تموم شد دادا.
    مثل همیشه مذاکرات این مدلی همیشه پشت همون درهای بشته می مونه. ببینم این یک ذره از کجا استراق سمع شدهه بود ازدهانی که بی موقع بازشد یا گوشی که بی هوا شنید یا خاطرات شخصی تعمیم پذیر به جنس بشر
    راستی ممنون ازجواب ندادتون....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی