انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

انکار ما

نوشته های یک تهیه کننده تلویزیونی

بایگانی

فکر می کنم

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۸۸، ۰۹:۴۴ ق.ظ
ترجیح می دهم با کفشهایم قدم بزنم و به خدا فکر کنم

تا اینکه به مسجد بروم و به کفشهایم فکر کنم!

..............

اما واقعیت اینه که دلم برای مسجد تنگ میشه و میرم!

  • میثم فکری

نظرات  (۳۲)

ســــــــلام

" مارلون براندو " هم یه دیالوگ مشابه داره :

ترجیح می دهم سوار موتورسیکلتم باشم وبه خدا فکر کنم

تا آن که در کلیسا باشم و به موتورسیکلتم فکر کنم.

التماس دعا ....
خیلی خوب گفتی
جالبه
  • هانیه جوان دوست
  • سلام!
    منم خیلی چیزا رو ترجیح میدم!
    ولی نمیشه از مسجد گذشت!
    نمیشه از آرامشش و از صدای موذن گذشت!نمیشه خب!
    هر چند شاید فکرم هم همش با خدا نباشه!ولی خب....!
    سلام
    خیلی وقت بود که اینجا نیومده بودم ولی
    ممنونم خیلی ممنونم حالم خیلی خوب شد
    آقای سردبیر عزیز چقدر متفاوت ولی ملموس می بینید
    خداوند مهربان شما را حفظ کند
    در ضمن مادام بورسکا هم ترجیح می دم های جالبی داره مثلا
    جهنم نظم را بر جهنم بی نظمی ترجیح می دهد
    یا ترجیح میده با دکترهایش راجع به هر چیزی حرف بزنه غیر از مریضیش
  • پریا ابراهیمی
  • سلام
    دلم برای آرامش تنگ می شود
    دلم برای راز و نیازی که با تمام وجود باشد تنگ می شود
    دلم برای رها شدن از بند دنیا تنگ می شود
    دلم برای خودم تنگ می شود
    این روزها دلم برای مسجد هم تنگ است...
    حتی اگر تمام وجودم پیش خدا و مهربانی اش نباشد...
    به قول شاعر "آن قدر در می زنم تا در به رویم وا کنی..."
  • گفت و شنود
  • گفت و شنود را بخوانید و نظر دهید.
  • انوشه میرمجلسی
  • ببین یه خاطره ی تکراری رو هزار بار که تکرار نمی کنن!؟ ببین ! من سعی می کنم خونسرد باشم اما انگار نمی شه!
    ببین... ساعت نوشته نشون می ده که نویسنده اش مدتیه سحرخیز شده و عجیب کامروا ایضا !!!!!
  • فرید صلواتی
  • فرزندم من هفتاد سال است که نماز می خوانم

    روی پیشانیم حتی به اندازه یک نخود جای مهر نیست ،

    چگونه شما با این سن کمت روی پیشانیت جای مهر حک شده
    ولی جالب بود
    چند روز پیش تصویر نمازگزاران روز جمعه رو از شبکه خبر میدیدم، بعضیارو میدیدم که با کفش نماز میخوندن، دنبال دلیلش بودم، تا اینکه پ‍ستتو خوندم!
    پاسخ:
    البته با عرض معذرت هیچ ربطی به اون موضوع نداشت!
    به نام خدایی که در این نزدیکیست ....!
    سلام

    و اکنون تو با مرگ رفته ای

    و من ، اینجا

    تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس ،

    گامی به تو نزدیک تر می شوم و .........

    .............. این زندگی من است .

    همین!

    یاعلی
  • عرفانه جوان دوست
  • سلام!
    خیلی از این ترجیح ها میدم!
    اما راسش موقع نماز هم نمی تونم فقط به خدا فکر کنم!
    دلم واسه مسجدمون تنگ می شه!خیلی زیاد!تنها چیزی که وقتی بهش فک می کنم ازارم می ده اینه که دیگه مسجدمون رو ندارم!
    یادش بخیر!
    هر روز مسجد!!!!!!!!
    اما حالا!
    این حسینیه کوچیک سر کوچمون...همین هم کافیه...
    3نفر اقا...2نفر خانوم!
    چه جالب....
    فک کنم همه از این ترجیح ها می دن!که هیشکی نمی یاد مسجد!
  • میلاد تائبی
  • و سلام قصه ای به رموز نهان

    کفش رو ول کن واقعیت رو بچسب

    توو این دوره زمونه کفش بسیار و مسجد بسیار کم

    نمی دونم چرا هر وقت میام اینجا خوب خوش می گذره ...
  • ریحانه یاسینی
  • منم دلم برای مسجد تنگ میشه،خیلی هم تنگ میشه اصلا انقدری تنگ میشه که نمیتونم بگم چقدر! اما به این سادگیا نمیشه برم...

    من دلم برای مسجد الحرام تنگ میشه...
    من دلم برای مسجد النبی تنگ میشه...
    سلام سلام

    هر وقت بهتون سر میزنم حس خوبی میگیرم نمیدونم چراااااااااااا ؟؟؟؟ شاید به خاطر همین جمله های تامل بر انگیز و قشنگ شماست

    من هم همیشه ترجیح میدم در سکوت و آرامش و خلوت به خدا فکر کنم تا برم مسجد و به دیگران نگاه کنم و یا به فکر کفشهام باشم

    اما واقعیت اینه که با شروع ماه رمضون دلم برای مسجد رفتن پر میکشه

    امیدوارم دلهامون مسجد خدا بشه و ...
    سلام
    اللهم حول حالنا الی احسن الحال
    چرا من انقدر دلم یه جای مذهبی می خواد..
    ؟
    واقعا چرا..؟
    سلام.. چقدر این دوتا پست آخر شبیه همند... این کار رو می کنم که اون کار رو نکنم....
    این کار رو می کردم اون کار رو نمی کردم!
    آدم گیج میشه!
    به منطقه اختصاصی یه کمی بیشتر برسید.... دیر بجنبید از دست می ره ها...

    راستی تو این گرما بدون کفش جایی نرین! خطرناکه!!
  • مجتبی امیری دیگه
  • (با لهجه بخوانید لطفا):من عاشق این جمله های فلسفی هستم...(لبخند شدید..نه نه خیلی شدیدتر..)
    خوش باشی
    میشه هر جایی بود و به خدا فکر کرد.
    شاید هم برعکس...
    رفتی تو کف کفش فلسفه اش چیه؟؟
    سلام

    آقای فکری توورو خدا واسه یه بارم شده جواب کامنت من رو بدین

    میشه یه عکس تمام روخ از خودتون توو وبتون بذارین یا از یه طریق دیگه به من بدین

    به خدا خسته شدم بسکه با عکستون ور رفتم تا واسه وبلاگ قالب درست کنم

    باور کنید از صبح تا حالا داشتم سعی می کردم با عکستون قالب بسازم

    اما... اما نشود ...

    خواهش می کنم یه عکس جدید به من بدین

    میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سلام
    پیشنهاد می کنم سعی کنی به مسجد بری و در عین حال به خدا هم فکر کنی(:
  • به کجا چنین شتابان
  • دلم برای دنیایی تنگ شده که مردمش بدانند مسجد کجاست؟
    و دلم برای مسجدهایی تنگ شده که مردمش بدانند کجا امده اند؟
    سلام
    اتفاقی رسیدم به این وب
    نوشته فکر می کنم شما من رو به فکر وا داشت
    خیلی زیبا
  • عرفانه جوان دوست
  • دلم برای مسجدمان تنگ شده!
    خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!
  • فرزانه ناظری
  • آفریییییین .....خیلی خوب بود
    سلااااااااااام میثم فکری!
    پس سردبیر منطقه اختصاصی هم شمایی؟؟؟
    برنامه تازه ای هست
    فقط بپا خفقان آور نشه ها!
    خوندم این وبلاگ رو
    یاداوری های خوبی کرده بودی....یک دنیا ممنون....اما

    "رسانه های آنور آبی همچنان بر طبل هایشان می کوبند و ما متاسفانه هنوز گوشهایمان را به سمت آنها چرخانده ایم! ".................گوش باید سمتی بچرخد.وقتی رسانه های این ور ابی جذاب نیستند، و ستار العیوبند! و همچنان ... گوش، خود به خود به انور اب چرخانده میشود!-که البته در مواردی هم شورش را در اورده اند!("ش" در شورش، ضمیر متصل است)!!!

    "مسعود ده نمکی پولدار شد و ما فیلم هجو اخراجی های2 را دیدیم!"..........اخراجی ها "حداقل" خیلی ها رو به دفاع مقدس و شهدا و سایر عناصر!علاقه مند کرد. نکرد...؟ میثم فکری! چرا گفتی" هجو"...؟ میشه مختصرا توضیح بدی؟

    شب وروزت پر از خدا
    یاعلی
    راستی میتونی با دمپایی بری مسجد!
    ای ول با حال بود
  • الهام وفامهر(مجری و گزارشگر)
  • سلام
    مطلب جالبی بود
    خوشحال میشم اگه بهم سر بزنین
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی